ستارههای زیرزمینی که مجاز شدند!
پیش از این هم نشریات و رسانههای زیادی با او مصاحبه کرده بودند اما اینبار تفاوت داشت و این سینا یک سینای مجاز و رسمی بود. در بهار ۹۱ و زمانی که تیتراژ سریال «مسیر انحرافی» را خواند، دیگر خیلیها او را در جمع خوانندگان رسمی قلمداد کردند اما چنین اتفاقی رخ نداد. پس از آلبوم من و ما هم سیل پیامهای تبریک به سمت این رگه خوان ۳۱ ساله روانه شد اما باز هم رسما مجاز نشد که نشد! این مسئله که او مجوز رسمی فعالیت از وزارت ارشاد را دریافت نمیکرد باعث ایجاد حواشی و شایعات گوناگونی شده بود حتی در مقطعی برخی منابع غیررسمی اعلام کردند حجازی قصد خروج از ایران را دارد تا اینکه چند هفته قبل و در روزهای خلوت رسانهها، خبر مجاز شدن سینا حجازی مثل یک بمب منفجر شد.
چند روز بعد هم با انتشار چند عکس در فضای مجازی رسما از ارکستر خود که متشکل از چهرههای سرشناس است رونمایی کرد تا بخشی از چارت کنسرتهای زمستانی را برای خود رزرو کرده باشد. «همایون نصیری»، «بهنام ابطحی» و «دارا دارایی» از جمله نوازندگانی هستند که در آن عکسها حضور داشتند؛ عکسهایی که در گوشه آن تهیهکننده کنسرتش هم حضور داشت و به نوعی میتوان از آنها به عنوان یک رجزخوانی ملایم یاد کرد! اکنون سینا حجازی با دنیایی از انتظارات وارد عرصه پرپیچ و خم موسیقی رسمی خواهد شد؛ عرصه پر پیچ و خمی که خیلی از خوانندههای غیرمجاز با توپ پر به آن وارد شدهاند ولی تعداد انگشتشماری از آنها با موفقیت در مسیر آن راه خود را ادامه دادهاند.
پیشتازتر از برادر
تصورش برای طرفداران خواننده قطعه «همه چی آرومه» سخت بود که روزی آن جوان موبلند که در ویدئوی «دوست دارم» حمید طالبزاده، تار مینواخت از برادرش معروفتر شود. جوانی که در قطعه «اگه یه عاشق» هم در کنار برادرش حضور خوبی داشت و پس از آن دیگر برای خودش طرفداران متفاوتی دست و پا کرد. «عماد طالبزاده» هم همانند برادرش با موزیک ویدئوهای آنچنانی که تحت لیبل چند شرکت لسآنجلسی منتشر میشد به شهرت رسید. پس از خروج حمید طالبزاده از ایران، شایعات پیرامون کوچ عماد هم از گوشه و کنار شنیده میشد ولی او راه متفاوتی را انتخاب کرد. خواننده قطعه «عزیزم» ترجیح داد در ایران بماند و به دنبال انتشار آلبوم مجاز باشد.
چند روز بعد یکی از خوانندگان قدیمی و پرطرفدار پاپ در گفتوگویی بسیار تند نسبت به روند صدور مجوز برای خوانندگان زیرزمینی انتقاد کرد. او به شکل غیر مستقیم از عماد نام برد که صحبتهای او واکنشهای متعددی را در میان مخاطبان به دنبال داشت. داستان طالبزاده در بهار سال جاری پیچیدهتر شد؛ زمانی که او در گفتوگوی کوتاه با یکی از هفتهنامهها رسما اعلام کرد درگیر قرارداد ترکمانچای است خیلیها متوجه شدند که جریان چیست. عماد طالبزاده با یکی از تهیهکنندههای معروف موسیقی پاپ قراردادی را امضا کرد که سرانجامش دادگاه بود! میگویند او هنوز هم درگیر آن قرارداد است و هیچ خبری از آلبوم و کنسرتهایش نیست.
البته چندی پیش او با یکی از کنسرتگذاران مطرح یک عکس سلفی انداخت و آن آقای تهیهکننده در توضیح عکس نوشت که منتظر اتفاقات خوب باشید. در روزگاری که همه از مافیای موسیقی دم میزنند شاید عماد یکی از بدشانسترینهاست که هنوز نیامده قربانی این مافیا شده است! گفتنی است او این روزها تکقطعات خود را طبق برنامهریزی منتشر میکند و قطعات «بنفش» و «خاص» را طی آذرماه در فضایی کاملا اکتیو ارائه کرد. درضمن از ما نشنیده بگیرید اما میگویند در یکی از شبهای زمستان ۹۳ باید منتظر حضور عماد روی استیج یکی از سالنهای پایتخت باشیم.
تو را نمیشناسیم
«سیامک عباسی» تنها خوانندهای است که هنوز هیچ عکسی از او منتشر نشده و به غیر از اهالی موسیقی، قشر عامه مردم و مخاطبان چهره واقعی او را ندیدهاند. او هیتهایی مانند «وقتی دلت شکست»، «خوشبختیت آرزومه»، «جوونتر که بودم» و «من راهیام» و. . . را در کارنامه دارد که ویدئوی همه آنها با بهرهگیری از انیمیشن تولید شدهاند. در این گزارش قصد قضاوت خوب یا بد بودن این روند کاری سیامک عباسی را نداریم اما او هم مخاطبان خود را در برابر یک علامت سوال بزرگ قرار داده است.
درست همانند «محسن چاوشی» که تاکنون فقط یکبار و آن هم به مدت کوتاهی در یک محفل عمومی ظاهر شده و به پیشنهاد تمامی کنسرتها و برنامهها و اجراها یک «نه» قاطع گفته است، سیامک عباسی همچنین روندی را در پیش گرفته و کاری کرده است که طرفدارانش با گمانهزنی روزگار سپری کنند و برای دیدنش اشتیاق زیادی داشته باشند. قطعا اگر کار سیامک عباسی به برگزاری کنسرت برسد، سولداوت چند اجرای اولش از همین الان تضمین شده است یا کافی است که سیامک عباسی عکس خود را روی جلد اولین آلبوم مجازش بزند تا به فروش چندده و شاید هم چندصد هزار نسخهای دست پیدا کند.ناگفته نماند این ترفند او تا الان یکبار به خوبی جواب داده است. کتاب ترانههای عباسی با نام خوشبختیت آرزومه در نمایشگاه بینالمللی کتاب سال ۹۱ عرضه شد. کتاب ظرف مدت کمتر از یک هفته به چاپ دوم رسید و روند چاپ آن تا همین امروز هم ادامه دارد. اینکه وی تاکنون چهره واقعی خود را برملا نکرده آنچنان هم بیحاشیه نبوده است. کافی است در بین کامنتهای صفحه شخصی او چرخی بزنید تا با جملات جالبی مانند اینکه سیامک عباسی اصلا وجود خارجی ندارد روبهرو شوید! بعضیها در همان بحثهای همیشگی میگویند که شاید سیامک خجالتی است. در حالیکه اگر در هنر، اعم از بازیگری یا خوانندگی، کمرو باشید قطعا کلاه شما پس معرکه است!شنیدهها حکایت از آن دارد که او این روزها مشغول مذاکره با چند تهیهکننده سرشناس است. قطعاتی را آماده دارد و همزمان پروسه تولید آثار جدیدش را هم دنبال میکند. او هم از آن دسته خوانندگان غیررسمی است که میتوانیم لقب غیرمجازِ مجاز را برایش انتخاب کنیم. این بدان معناست که به انتشار آلبوم رسمی خود بسیار نزدیک است اما به کنسرت؟ هنوز معلوم نیست.
از پاییز سال بعد تا امروز
بیشتر با ترانهها و ملودیهایش شهرت دارد اما در عرصه خوانندگی هم طرفداران پر و پا قرص زیادی را به سمت خود جذب کرده است. آثاری که «رستاک حلاج» برای خودش میسازد، معمولا در سبکی است که چندان پاپیولار نیست و حتی بعضیها به کارهایش لقب روشنفکرانه را هم میدهند و انتقاد میکنند. البته او هم از آن دسته هنرمندانی است که قطعات خود را با وسواس تولید میکند و در ترانههایش معمولا قصهای را روایت میکند؛ قصههایی عمدتا با درونمایه عاشقانه که با گاه با چاشنی انتقاد همراه میشوند. البته ترانههای عامهپسند زیادی را هم سروده است ولی باز هم در آنها حرفهای جالبی برای گفتن دارد.
در پرانتز این نکته را هم ذکر کنیم که همزمان با روز ولنتاین سال گذشته، قطعه «عشق» با صدای او و «کاوه آفاق» منتشر شد که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. رستاک اصولا هنرمند جنجالسازی نیست و مصاحبههای چندان زیادی هم تاکنون انجام نداده است و ترجیح میدهد کارهای خود را در سکوت پیگیری کند اما شنیده شده که پرونده مجوز او در مراحل پایانی تایید و صدور قرار دارد و طی ماههای نه چندان دور باید منتظر آلبومش در بازار باشیم.
ریتم به توان شش و هشت
برخلاف ظاهرش که کمی بیبی فیس است و سن واقعیاش را نشان نمیدهد! اما حدود ۱۰ سال است که در موسیقی زیرزمینی فعالیت دارد. در سال ۸۲ و همزمان با ظهور پدیده قطعات اینترنتی، قطعه «دیگه نمیخوامت» از «سعید کرمانی» در بین مخاطبان مطرح شد. در آن سالها با چند خواننده، آثار اصطلاحا فیت را منتشر کرد و همزمان موزیکویدئوهای او هم از شبکههای ماهوارهای پخش میشد. ذکر این نکته هم ضروری است که او یکی از چهرههای فعال در زمینه قطعات شش و هشت است.
به عبارت دیگر یکی از دلایل شهرت سعید کرمانی همان کارهای ریتمیک بود که تحت هر شرایطی در بازار و میان مخاطبان موسیقی ایران طرفدار دارد. از حدود یک سال قبل، پخش ویدئوهای این خواننده از شبکههای ماهوارهای بهطور کامل متوقف شد. در بهار امسال هم انتشار خبر اخذ مجوز فعالیت رسمی سعید کرمانی با واکنشهای مختلفی روبهرو شد. او در ادامه طی یک مصاحبه اعلام کرد اولین آلبوم مجازش روزهای پایانی ساخت را سپری میکند و از آن با لفظ پرستارهترین آلبوم پاپ یاد کرد. همچنین باید منتظر برگزاری کنسرتهای سعید کرمانی هم باشیم که قطعا از آن برنامههای شاد خواهد بود.
قصه آقای the ways
قصه «کاوه آفاق» هم همانند قصه زیرزمینش، مفصل است و ناگفتههای زیادی دارد. قصهای که از سال ۲۰۰۳ و با شروع به کار گروه «the ways» رنگ جدیتری به خود گرفت و کمکم به یک برند معتبر در زمینه موسیقی راک و پاپ – راک تبدیل شد. the ways به یک جریان در موسیقی زیرزمینی تبدیل شد و توانست برای خیلیها خاطرهساز باشد. این گروه در حالی که پتانسیل بسیار خوبی برای ادامه فعالیت داشت از یک قانون نانوشته تبعیت کرد و آن هم اینکه فعالیت گروهی در ایران محکوم به شکست است. کاوه آفاق از این گروه جدا شد و ترجیح داد فعالیتهای خود را در ایران دنبال کند. در همان سال ۲۰۱۰ که تقریبا زمزمههای جدایی این خواننده از آن گروه در حال جدیتر شدن بود، او قطعه «قصه زیرزمین» را منتشر کرد.
قطعهای که از عشق، امید، انگیزه و کلا هر نوع قصهای که بخواهید در ترانه آن یافت میشد. قصه زیرزمین آنقدر در داخل و خارج مطرح شد که دومین جایزه جشنواره جهانی موزیک زیرزمینی را در سال ۲۰۱۰ کسب کرد. در همین دوران که او در حال ورود به موسیقی روی زمین بود، سراغ چند تجربه متفاوت از جمله بازی در تئاتر رفت. «نمایش خاکستری» و «درخت بلوط» دو تئاتری بود که او در آنها نمایش قابل قبولی داشت و البته میشد حدس زد او چنین توانی داشته باشد. به دلیل اینکه یکی از جذابیت ویدئوهای آفاق اکتهای پرهیجان اوست که خصوصا در ویدئوی قطعه «خواببازی» نمود زیادی داشت. اما در تابستان سال گذشته بود که جشنواره موسیقی مقاومت در تهران برگزار شد و بمب خبری آن فستیوال نه چندان پرکشش، اجرای کاوه آفاق بود.
آفاق برای اولینبار و به شکل رسمی با مخاطبان خود دیدار کرد و در فضای باز برج میلاد تهران روی صحنه رفت. اجرایی که در رسانهها بازخورد داشت و باز هم همان اکتهای جالب مختص خودش را چاشنی کنسرتش کرد. اهدای یکی از جوایز جشنواره مقاومت به این خواننده دیگر بر همگان مسجل کرد که او مجاز شده است و حتی خیلیها شمارش معکوس انتشار آلبومش را هم شروع کردند. ماهها گذشت و گذشت و گذشت و باز هم خبری از آلبوم یا کنسرت رسمی آفاق نشد. همین مسئله به قوت گرفتن یک شایعه بزرگ دامن زد. آن هم اینکه مسئولان گذشته دفتر موسیقی با قول مجوز، کاوه آفاق را برای اجرا در جشنواره موسیقی مقاومت ترغیب کردند و پس از تغییرات در وزارت ارشاد باز هم او غیرمجاز ماند.
نهایتا اگر در مورد آخرین وضعیت وی میپرسید باید بگوییم کاوه آفاق اکنون یک خواننده مجاز است. چندی پیش نسخهای از تیزر آلبوم او در فضای مجازی منتشر شد که کامل نبود. نسخه اصلی آن بهزودی منتشر خواهد شد (شاید زمانی که این مطلب را میخوانید اصلا آن را دانلود کردهاید!) و در ادامه اولین آلبوم مجاز آفاق راه پیشخوانهای فروشگاهها را در پیش خواهد گرفت.
*ستایش؛ از سریال تا آلبوم
طی سالهای گذشته قطعاتی مانند «قدم»، «خدایا کجایی»، «توبه» و «کابوس» را در فضای مجازی منتشر کرده بود ولی همانند اغلب چهرههای پاپ با تلویزیون به شهرت رسید. تیتراژ سریال «ستایش» با صدای «امیرعباس گلاب» در زمان انتشار توانست به رکورد خوبی از جهت تعداد دانلود دست یابد و با استقبال مخاطبان مواجه شود. نوع وکال، مضمون ترانه و تنظیم سوزناک آن هم با موضوع سریال ستایش همخوانی خوبی داشت. پس از قطعی شدن ساخت سری دوم این مجموعه، باز هم نام امیرعباس گلاب مطرح شد.
او در سکوت، کارهای خود را دنبال میکند و هنوز جزئیات آلبوم پرخرج خود را اعلام نکرده است اما فعلا اسم «رضا تاجبخش» و «هومن نامداری» را از ما داشته باشید که در تیم تولید این کار حضور دارند.
علیرضا طلیسچی
*سالهای بعد «علیرضا و حمیدرضا»
خواننده قطعه معروف «قرار نبود» هم در سال ۹۲ به جمع خوانندگان مجاز پاپ قدم گذاشت. خواننده گروه «علیرضا و حمیدرضا» از اواخر دهه ۸۰ فعالیت خود را به شکل انفرادی دنبال کرد. «علیرضا طلیسچی» که ویدئوهای خود را از طریق شبکههای ماهوارهای منتشر میکرد در سال ۹۲ و طی یک مصاحبه رسما در مورد انتشار آلبوم مجاز خود سخن گفت.
نکته مهم درباره این خواننده این است که در ابتدای ورودش به حوزه موسیقی برخی تهیه کنندهها به دلیل اسم خاصش حاضر نبودند با او قرارداد امضا کنند ! حتی کار به جایی رسیده بود که او چیزی نمانده بود اسمش را عوض کند.