درگیری در خانواده همسر مهناز افشار!
رامینها خانواده عجیبی هستند. رامین پدر از منتقدان سرسخت اصلاحات و همینطور هاشمیرفسنجانی و دولت فعلی است. نگاهی گذرا به سایت شخصی او، عمق و اوج این خصومت را نشان میدهد. نمونه آن هم این شعر سروده خود رامین است: «گر جهان غرقاب جنگ و هر بلاست/ شام و بحرین و یمن، چون کربلاست. سرخوش از برجام و لطف کدخدا/ کِی بفهمد، بعد از این، خود مبتلاست». در سایت شخصی رامین مطلبی به قلم او نوشته شده با عنوان «هاشمی…» به همراه تصویر هاشمی در کنار بنیصدر. او در مطلب دیگری سخنان سال گذشته هاشمی در مهرآباد در سالروز ورود امام به کشور را وقیحانه توصیف کرده و نوشته است: «اکبر هاشمیرفسنجانی یکی از عوارض انقلاب اسلامی است که تاکنون توانسته خلاف قانون اساسی، از تشکیل امت واحده جهانی و مدیریت امت اسلامی جلوگیری کند و نیروهای انقلابی را با انواع شگردها قربانی اغراض شخصی خود کند و یا با اتهامات واهی، نیروهای انقلاب را خنثی کند. هیچکس نمیتواند به ابعاد پیچیده برنامهها و انگیزههای این «جعبه سیاه» پی ببرد». این در حالی است که پسر این پدر با مهناز افشار، هنرپیشه سینما، ازدواج میکند و خطبه عقدشان را هم رئیس دولت اصلاحات میخواند، بعد هم تصویر آن را در فضای مجازی منتشر میکنند؛ اما ماجرای رامین کوچک فقط ازدواج عجیبش نبود. مهمتر از آن حواشی شغلی و تجاری او بود که البته با خبر ازدواجش دوباره به صدر اخبار آمد. تیرماه امسال در رسانهها خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه یاسین رامین، اسپانسر باشگاه استقلال میشود؛ اما مهمتر از این خبر شایعاتی است که درباره کسبوکار آقازاده در ماجرای واردات دارو و همکاری با سازمان هلال احمر دوران احمدینژاد (که رئیس آن یکی از نزدیکان دولت بود) مطرح شده بود.
محمدعلی رامین شباهت زیادی به خود احمدینژاد دارد، هردو منکر خواستگاه اصولگراییشان هستند؛ اما کنشهای سیاسیشان آنها را در این جناح طبقهبندی میکند. بااینحال خودش گفته است: «بنده نه سخنگوی اصولگرایانم و نه طرفدار اصلاحطلبان، بلکه اصولگرایان و اصلاحطلبان را غیرانقلابی میدانم». او خودش را افراطی نمیداند و گفته است: «تندرو کسی است که معیار ندارد و بیضابطه عمل میکند و منطبق با اصول، قواعد و مبانی ثابت و شناختهشده عقلی یا شرعی حرکت نمیکند، چنین آدم بیضابطه یا خارج از ضابطهای «تندرو» و «افراطی» است». نام محمدعلی رامین برای نخستینبار در ماجرای همایش هولوکاست در دولت احمدینژاد بود که توجهات را به سمت خود جلب کرد. او را تئوریسین آن ماجرا نام نهادند و حالا هم دبیرکل بنیاد جهانی «بررسی هولوکاست» است. او در گفتوگویی با هفتهنامه صدا در پاسخ به این سؤال که محمدعلی رامین کیست؟ گفته است: «یکی از بندگان ناچیز خدا». در دولت دهم اما این عنصر فکری بدل به یک عنصر اجرائی و معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شد. سمتی که پایان رابطه ماه عسل او و رئیس دولت بود. روزنامهنگاران برخوردهای قهری و ادبیات عجیب معاون وقت مطبوعاتی ارشاد را در دولت نهم به خوبی به یاد دارند. در دوره حدودا یکسالهاش در سمت معاونت مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، اقدام به تعطیلی و سلب امتیار مطبوعات متعددی کرد. ادبیات تند او هم زبانزد بود. یک مورد آن انتشار صوت گفتوگوی محمدعلی رامین در مصاحبه با رادیو گفتوگو بود که خطاب به مجری صدای جمهوری اسلامی در یک برنامه زنده، گفت: «شما غلط میکنید از قول من این اراجیف را میگویید. شما غلط میکنی که اینها را مطرح میکنی». یک مورد دیگر آن هم خاطرهای است که بچههای روزنامه فرهیختگان دارند. حضور او در تحریریه با کممحلی اعضای تحریریه روبهرو شد. وقتی خبرنگاران به دوستان زندانیشان اشاره کردند، او به شدت عصبانی شد و درگیری لفظی پیش آمد. خودش در گفتوگو با «شرق» گفته است: گفتم اینجا روزنامه فرهیختگان است یا محل تجمع دلقکها؟ آنها وقتی از قانون مطبوعات برایشان گفتم، مسخره میکردند که به ناچار آنجا را ترک کردم و در حال بیرونرفتن، به یکی از مسئولان روزنامه گفتم: من آن رفتار زشت را در هیچ کجا مطرح یا پیگیری نکردم؛ اما یکونیم ساعت بعد، یکی از همان افراد روزنامه، بهاصطلاح برای افشاگری، صدای مرا از تلویزیون آمریکا VOA پخش کرد و گزارش دیدار معاون مطبوعاتی از فرهیختگان را به آن شبکه ارائه داد. همین عملکرد آنها باعث عذرخواهی مدیرمسئول و اخراج تعدادی از آنها شد که متأسفانه بعدا به جرائم امنیتی زندانی یا متواری شدند. البته خود بنده هم بهخاطر تحمل زیاد و عدم پیگیری آن ماجرا توبیخ شدم». یاسین رامین درباره عملکرد آن دوران پدرش در مصاحبهای گفته بود: «مشخصا در جریان اعمال این سیاستها در آن دوران بسیاری از روزنامهنگاران از کار بیکار شدند، خانوادههای آنها متحمل رنج و زحمت شدند و این مسائل فراموشنشدنی است. من میخواهم بگویم به نوبه خودم از همه آنها عذرخواهی میکنم اما در آن شرایط هرکس دیگری هم معاون مطبوعاتی میشد، مجبور به اجراى آن سیاستها بود». رامین پدر هم در پاسخ به انتقاداتی که در زمان تصدی او بر معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد شده و همینطور نقش تسهیلگری او در روند توقیف و لغو مجوز مطبوعات اصلاحطلب در مصاحبهای گفته بود: «تمام این برخوردهای صریح فقط در چارچوب قانون شکل میگرفت. اگر واقعا در جایی بهخاطر تقصیر یا قصور بنده، به کسی آسیب وارد شده، نه فقط باید از آن فرد دلجویی کنم، بلکه باید در حد توان جبران کنم؛ گرچه خارج از اراده من بوده، ولی وجدانا متأسف هستم». ماه عسل او و احمدینژاد هم مانند بسیاری دیگر در دولت جدید دوام زیادی پیدا نکرد و ماههای آخر حضورش در ارشاد را در اتاق محقری سپری می کرد. او درباره رابطه امروزش با احمدینژاد هم گفته بود: «رابطه فکری، عقیدتی و سیاسیمان با همان تلاقی و تقاطع ایشان در بحث ولایت فقیه منقطع شد. اگر تماسی براساس ضرورت پیش بیاید، مثل ارتباط سابق نیست». به نظر می رسد ماجراهای خانواده رامین به این زودیها پایان نمییابد.