قاتل:مادرو پسر پولدار و نامزدم را در چاه زنده زنده آتش زدم
آذر 92 در دادسرا در حال بررسی پروندهای بودم که زنی سراسیمه به اتاقم آمد و برای یافتن زن همسایه و پسر 19 ساله او کمک خواست. او را آرام کردم و خواستم ماجرا را برایم تعریف کند. او زمانی که آرام شد، گفت زن همسایه از دوستان صمیمیاش بوده و با پسرش زندگی میکرد. قرار بوده آنها برای ادامه زندگی به آمریکا سفر کنند اما یکباره ناپدید شدهاند. نمیداند چه بلایی سر آنها آمده است. سابقه نداشته آنها بیاطلاع جایی بروند و به خانه بازنگردند. چند روزی است که آنها ناپدید شدهاند. تلفن همراهشان هم خاموش است. دلنگران است و گمان میکند بلایی بر سر آنها آمده باشد. پروندهای در رابطه با گم شدن این مادر و پسر تشکیل دادم و از ماموران جنایی خواستم ابتدا خانواده این دو فرد گمشده را پیدا کرده و تحقیقات از آنها را شروع کنند. ماموران توانستند خواهرِ زن ناپدید شده را پیدا کنند. او برای تحقیقات به اداره پلیس احضار شد و گفت که خواهر و خواهرزادهاش 1600 سکه طلا پیش از این خریده بودند و قصد داشتند با فروش سکهها و مقداری از املاک و اموال دیگرشان هزینه سفر و ادامه زندگی در آمریکا را فراهم کنند. چند روز پیش قصد داشت برای دیدن آنها به خانهشان برود اما هر چه با آنها تماس گرفته بینتیجه بوده است تا اینکه در تماس پلیس با خانهاش متوجه شده که خواهر و خواهرزادهاش ناپدید شدهاند.