آزادى جنسى و روابط نامشروع، ممنوع!
آزادی جنسی ممنوع
«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» (نور-2) ؛ هر یك از زن و مرد زناكار را صد تازیانه بزنید. و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید در اجراى دین خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزى نشوید و باید هنگام كیفر آن دو، گروهى از مؤمنین حاضر و ناظر باشند.
نكته ها:
احكام زنا بر اساس شرایط افراد متفاوت است، در این آیه فقط به یك صورت اشاره شده كه اگر مرد یا زن مجردى زنا كند، صد تازیانه مىخورد، ولى اگر كسى با داشتن همسر، مرتكب زنا شود، رجم و سنگسار مىگردد. چنان كه اگر همسر دارد ولى به او دسترسى ندارد (مثلاً همسرش در زندان است،) و در این صورت مرتكب زنا شود، حكم سنگسار به تازیانه و شلاق تبدیل مىشود.
قرآن، زنا را كارى زشت مىداند و از آن نهى مىكند. «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» (اسراء، 32)
ترك زنا را نشانهى بندگان راستین خداوند مىشمرد. «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ … وَ لا یَزْنُونَ» (فرقان، 63 تا 68)
و دورى از این گناه را شرط بیعت با پیامبر مىداند. «إِذا جاءَكَ … وَ لا یَزْنِینَ» (ممتحنه، 12)
مفاسد زنا در روایات
برخى از مفاسد زنا، در یكى از سخنان حضرت رضا (علیه السلام) عنوان شده، از جمله:
1ـ ارتكاب قتل به وسیله ى سقط جنین.
2ـ بر هم خوردن نظام خانوادگى و خویشاوندى.
3ـ ترك تربیت فرزندان.
4ـ از بین رفتن موازین ارث. (بحارالانوار، ج 79، ص 24)
امام على(علیه السلام) ترك زنا را مایهى استحكام خانواده و ترك لواط را عامل حفظ نسل مىداند. (نهج البلاغه، حكمت 252)
پیامبر اكرم (صلوات اللَّه علیه و آله) فرمود: زنا داراى زیانهاى دنیوى و اخروى است:
زیانهای دنیوی: از بین رفتن نورانیّت و زیبایى انسان، مرگ زودرس و قطع روزى.
امّا زیانهای اخروی: درماندگى هنگام حساب قیامت، غضب الهى و جهنّم همیشگى. (بحارالانوار، ج 77، ص 58)
از پیامبر (صلوات اللَّه علیه) نقل شده است:
ـ هر گاه زنا زیاد شود، مرگ ناگهانى هم زیاد مىشود. (بحارالانوار، ج 73، ص 372)
ـ زنا نكنید، تا همسران شما نیز به زنا آلوده نشوند. هر كه به ناموس دیگران تجاوز كند، به ناموسش تجاوز خواهد شد. همان گونه كه با دیگران رفتار كنید، با شما رفتار خواهد شد. (بحارالانوار، ج 76، ص 27)
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
امام على(علیه السلام) ترك زنا را مایهى استحكام خانواده و ترك لواط را عامل حفظ نسل مى داند
ـ چهار چیز است كه هر یكى از آنها در هر خانهاى باشد آن خانه، ویرانه است و بركت ندارد:
1- خیانت 2- دزدى 3- شرابخوارى 4- زنا. (بحارالانوار، ج 76، ص 19)
ـ زنا، از بزرگترین گناهان كبیره است. (بحارالانوار، ج 76، ص 19)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر گاه مردم مرتكب چهار گناه شوند، به چهار بلا گرفتار شوند:
1ـ زمانى كه زنا رواج یابد، زلزله خواهد آمد.
2ـ هر گاه مردم زكات نپردازند، چهار پایان به هلاكت مىرسند.
3ـ هر گاه قضاوت مسئولان قضایى، ظالمانه باشد، باران نخواهد بارید.
4ـ زمانى كه پیمان شكنى شود، مشركان بر مسلمانان غلبه خواهند كرد. (بحارالانوار، ج 76، ص 21)
پیامهای آیه
آزادی جنسی ممنوع
1ـ آزادى جنسى و روابط نامشروع، ممنوع است. «الزَّانِیَةُ … فَاجْلِدُوا» …
2ـ نقش زنان در ایجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات زنا، از مردان بیشتر است، بر خلاف دزدى كه نقش مردان بیشتر است. به همین دلیل كلمه زانیه قبل از كلمه زانى آمده است. «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی»
3ـ تنبیه بدنى مجرم، براى تأدیب او و حفظ عفت عمومى لازم است. «فَاجْلِدُوا»
4ـ در روابط نامشروع هر دو طرف به یك میزان تنبیه مىشوند. «كُلَّ واحِدٍ»
5ـ حدود كیفر باید از طرف خداوند معین شود. «مِائَةَ جَلْدَةٍ»
6ـ در مجازات مجرمین، ترحم و تحت تأثیر عواطف قرار گرفتن، ممنوع است.
«لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ»
7ـ محبّت و رأفت باید در مدار شرع باشد. «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ»
8ـ دین، تنها نماز و روزه نیست حدود الهى نیز از اركان دین است. «فِی دِینِ اللَّهِ»
9ـ صلابت و قاطعیّت در اجراى قوانین، در سایهى ایمان به مبدأ و معاد به دست مىآید. «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»
10ـ اجراى حدود نشانهى ایمان به خداست. «إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ»
11ـ مجازات باید به گونهاى باشد، كه مایه عبرت دیگران شود. «وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما»
12ـ زناكار، علاوه بر شلاق و شكنجهى جسمى، از نظر روحى نیز باید زجر ببیند. «وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ» …
13ـ حضور مردم، اهرمى است براى كنترل قاضى و مجرى. «وَ لْیَشْهَدْ … طائِفَةٌ»
14ـ از حضور مؤمنان در صحنه، براى نهى از منكر استفاده كنیم. «وَ لْیَشْهَدْ»
15ـ تنها مسلمانان حقّ حضور در مراسم اجراى حدّ الهى را دارند. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»
*پیش از ورود اجازه بگیرید!!
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (نور27)؛ «اى كسانى كه ایمان آوردهاید! به خانههایى كه منزل شما نیست پیش از آنكه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام كنید، وارد نشوید. این دستور به نفع شماست شاید پند گیرید.»
معناى «استیناس» اجازه خواستن و اعلام ورود است كه به گفتهى روایات مىتواند با ذكر خدا باشد و یا صداى پا و سلام كردن و امثال آن. (تفسیر نور الثقلین)
شخصى از پیامبر (صلوات اللَّه علیه) پرسید آیا براى ورود به منزل مادرم اجازه بگیرم؟ فرمود:
بله، گفت: در خانه جز او كسى نیست و جز من خادمى ندارد! حضرت فرمود: آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى؟ گفت نه. فرمود: پس اجازه بگیر.
در روایتى دیگر آمده است كه پیامبر (صلوات اللَّه علیه) از ورود مردان به خانه زنانى كه اولیاى آنان حضور ندارند نهى فرمود. (تفسیر نور الثقلین)
در روایات مىخوانیم: اجازه گرفتن سه مرتبه باشد تا اهل خانه فرصت جمع و جور كردن خود را داشته باشند. (البتّه اجازه گرفتن براى ورود به خانه دیگران است، ولى انسان مىتواند سرزده به خانه خود وارد شود.) و براى نجات غریق و مظلوم و مورد آتش سوزى، اجازه لازم نیست. (تفسیر كبیر فخر رازى)
پیامبر اكرم (صلوات اللَّه علیه) هر گاه مىخواست وارد منزلى شود، براى اجازه گرفتن، روبروى در خانه نمىایستاد بلكه سمت راست یا چپ مىایستاد تا نگاه مباركشان به داخل خانه نیفتد. (تفاسیر كبیر و فی ظلال)
آنچه از آیه برداشت می شود:
1ـ اهل ایمان در هر كارى باید از وحى الهى دستور بگیرند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
2ـ امنیّت و آزادى براى ساكنین خانه باید حفظ شود. «لا تَدْخُلُوا» (وارد شدن به خانه دیگران به صورت سرزده، حرام است.)
3ـ از مواضع تهمت دورى كنید. «لا تَدْخُلُوا … ذلِكُمْ خَیْرٌ»
4ـ باز بودن در خانه، دلیل جواز براى ورود نیست. «لا تَدْخُلُوا»
5ـ مالكیّت افراد محترم است. «لا تَدْخُلُوا»
6ـ اوّلین برخوردها باید با محبّت همراه باشد. «تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا»
7ـ از هر كارى كه در آن احتمال شكستن حریم حیا و حجاب است دورى كنید. «تَسْتَأْنِسُوا»
8ـ در ورود به خانه دیگران، تحمیل، تكلّف و احساس سنگینى ممنوع است. (كلمه «تَسْتَأْنِسُوا» به جاى «تستأذنوا»، نشانهى انس، صفا و صمیمیّت است)
9ـ وارد شونده باید سلام كند هر كه باشد. «تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها» آرى، سلام كردن لازم نیست از كوچكترها به بزرگترها باشد.
10ـ مراعات ادب و حقّ دیگران، سرچشمهى سعادت بشر است. «ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ»
11ـ دستورات الهى را فراموش نكنیم و به یاد داشته باشیم. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
12ـ آداب و اخلاق دینى، همان نداى فطرت است لكن فطرت بیدار و هشیار. «تَذَكَّرُونَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج 8
2- تفسیر كبیر فخر رازی
3- نهج البلاغه حكمت 252
4- تفسیر نور الثقلین
5- بحار الانوار ج 76
tebyan.net