هجدهم اسفند سال 1392، کارگران شهرداری در خیابان ایثارگران مشهد، جسد طناب پیچ جوان 25 ساله ای را داخل فضای سبز مشاهده کردند که درون روکش های صندلی یک خودرو جاسازی شده بود. آنان بلافاصله ماجرا را به پلیس Police 110 گزارش کردند و بدین ترتیب تحقیقات قضایی با حضور قاضی Judge ویژه قتل Murder عمد در محل کشف جسد آغاز شد. پارچه سبز رنگ بزرگی که جسد داخل آن قرار داشت به همراه طنابی که دور گردن مقتول حلقه شده و دست و پاهایش نیز با آن بسته شده بود ضمیمه پرونده شد. بررسی های مقدماتی توسط قاضی علی موحدی راد (قاضی ویژه قتل عمد در زمان حادثه) نشان می داد که مقتول با خودروی پیکان به شغل مسافربری اشتغال داشته است بنابراین تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای یافتن سرنخی از خودروی مقتول ادامه یافت تا این که روز بعد از کشف جسد و درج خبر این حادثه Incident در روزنامه خراسان، مردی در تماس با پلیس فاش کرد صحنه ای را دیده که با خبر این روزنامه مطابقت دارد. همین کافی بود تا قاتل شناسایی شود و وی وقتی برای خرید مواد مخدر Drugs صنعتی در خیابان رسالت پرسه می زد به دام افتاد. قاتل 29 ساله که مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفته بود لب به اعتراف گشود و درباره چگونگی وقوع جنایت Crime هولناک گفت: به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشتم و نمی توانستم هزینه هایم را تامین کنم. آن شب نقشه ای کشیدم تا با سرقت Stealing یک پیکان مدل پایین سفیدرنگ، پلاک خودروی خودم را که اوراقی بود، روی آن نصب کنم تا بتوانم با آن مسافرکشی کنم. با خودم فکر می کردم هیچ کس مرا نمی شناسد بنابراین پلیس هم نمی تواند مرا دستگیر کند. با این تصور به خیابان گاز رفتم اما هرچه منتظر ماندم پیکان سفیدرنگ مدل پایینی را پیدا نکردم درحالی که نا امید شده بودم و قصد بازگشت به منزل را داشتم ناگهان راننده ای از پشت سر بوق زد. درست نگاه کردم دیدم پیکانی مدل پایین و سفیدرنگ است! از راننده خواستم مرا دربست به منزلم ببرد. او هم قبول کرد وقتی به منزل رسیدیم به او گفتم من خواننده هستم و باید مدتی را منتظر بمانی تا فردی که قرار است در مجلس او خوانندگی کنم با من تماس بگیرد. راننده 25 ساله را با این بهانه به داخل اتاق کشاندم. دیدم چرت می زند! به او گفتم مواد مصرف می کنی ؟ پاسخ داد نه! دیشب تا 3 بامداد مسافر کشی می کردم تا مخارج زندگی ام را تامین کنم! من هم این فرصت را غنیمت شمردم و از فروشگاه محله طنابی خریدم و به منزلم بازگشتم. او خسته بود و تلویزیون نگاه می کرد ، ناگهان از پشت سر طناب را دور گردنش حلقه زدم و آن قدر کشیدم تا خفه شد سپس با همان طناب دست ها و پاهایش را بستم و بعد هم پارچه سبز رنگ بزرگی را که روی ماشین لباس شویی بود برداشتم و جسد را درون پارچه گذاشتم. پس از آن روکش های صندلی پیکان را باز کردم و جسد طناب پیچ را درون روکش ها مخفی کردم و آن را در فضای سبز انداختم.اما نمی دانم چگونه پلیس توانست 48 ساعت بعد از این حادثه مرا شناسایی و دستگیر کند. این درحالی است که شاهد صحنه انتقال جسد، به قاضی ویژه قتل عمد گفت: من علاقه زیادی به صفحه حوادث Accidents روزنامه ها دارم آن روز هم وقتی خبر کشف جسد را در روزنامه خواندم به یاد صحنه ای افتادم که روز گذشته با چشمان خودم دیده بودم ولی فکر نمی کردم که داخل روکش های صندلی ، جسد یک انسان باشد. بنابراین گزارش ، با اعترافات صریح متهم، کیفرخواست این پرونده صادر شد و جوان 29 ساله در شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پای میز محاکمه ایستاد. او که دیگر همه راه های گریز را بسته می دید به ناچار اعترافات خود در مراحل بازپرسی را تکرار کرد و به صراحت ارتکاب جنایت به خاطر سرقت پیکان مدل پایین را پذیرفت. این گونه بود که وی با صدور رای دادگاه به خاطر سرقت به تحمل زندان Prison و به اتهام ارتکاب قتل مرد مسلمان به قصاص نفس محکوم شد. این گزارش حاکی است: رای صادره پس از تایید شعبه 16 دیوان عالی کشور، سپیده دم یکشنبه گذشته به اجرا درآمد. جانی 29 ساله با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم و درحالی که مسئولان اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد نیز در محل اجرای حکم حضور داشتند در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و به مجازات رسید.
