زندگینامه حضرت محمد (ص) | زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص)

زندگینامه حضرت محمد (ص) | زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص)
545
دسته‌بندی نشده

زندگینامه حضرت محمد «ص»

حضرت محمد «ص» پیامبر اسلام چگونه زندگی کرد ودر چه سالی و چه سنی پیامبر شد و اطلاعاتی زیبا در مورد زندگانی حضرت محمد «ص» را در این جا بخوانید.

محمد بن عبد الله

حضرت محمد «ص» در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد «ص» پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

 

– کنیه حضرت محمد «ص» :

ابوالقاسم و ابو ابراهیم.

 

– القاب حضرت محمد «ص»

رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و…

 

– منصب حضرت محمد «ص»:

آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

 

– تاریخ ولادت حضرت محمد «ص»:

روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى «به روایت شیعه». بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته ‏اند.

 

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا «کعبه» را ویران سازد و همگان رابه مذهب مسیحیت مجبور سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل «عام الفیل» مشهور گشت.

 

– محل تولد حضرت محمد «ص»

مکه معظمه، در سرزمین حجاز «عربستان سعودى کنونى».

 

– نسب پدرى حضرت محمد «ص»

عبدالله بن عبدالمطلب «شیبه الحمد» بن هاشم «عمرو» بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّه بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر «قریش» بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

حضرت محمد «ص» روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و ازآن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم«ع» ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن«ع» به هفت پشت مى‏رسد.

 

– مادر حضرت محمد «ص»: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏ نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد«ص» دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد«ص» و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب «مدینه» شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت ودر همان جا مدفون گشت.

 

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد«ص» دو ماه «و به روایتى هفت ماه» پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت.

 

نخست وى رابه ثویبه «آزاد شده ابولهب» سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى رابه حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه اگرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

 

زندگینامه حضرت محمد (ص) | زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص)

چهارده صلوات

به محمد«ص»سبب خلقت دنیا صلوات
به محبت که نمود هدیه به دل ها صلوات
به علی«ع»شیر خدا آن شه مردان جهان
به وجودی همه ی پر گشته زتقوی صلوات
به تمامی عفاف ،فاطمه«س»آن دخت نبی
به همه ی حجب وحیا،عصمت زهرا صلوات
به کرامت به درایت به صبوری حسن«ع»
به کریمی که دهد حاجت دل ها صلوات

به حسین«ع»خون خدا آن شه ستمدیده وغریب
به شهیدی که غمش شد به دل ما صلوات
به سجودی که نمود آن شه سجاد«ع»خدا

به پرستش که نمود حضرت حق را صلوات
به شکافنده هر علم و به باقر«ع» ،به خرد

به شعوری که نمود حل معما صلوات
به علمدارتشیع ،به صداقت به صفا
به امام جعفر صادق«ع» همه ی ازما صلوات
به نشاننده خشم،کاظم«ع» محبوس واسیر
به نه تسلیم شده بر ستم وستم ها صلوات
به غریبی که غم ازدل ببرد قربت او
به رضا«ع»آن که ستاند غم دل را صلوات

به نهم اختر آسمان امامت ،به تقی«ع»
به جوادو همه ی جود کرم ها صلوات
به نقی«ع»هادی ما درره رستگاری ودین
به هدایتگر ما درره عقبا صلوات
به امامی که حسن،عسکری «ع»است نام خوشش

به ابا حجت حق،شاه نه پیدا صلوات
به وجود خوش آن مهدی«عج» پنهان زنظر

به عدالت که نماید همه ی برپا صلوات

 

– زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم «ص»

مدت رسالت و زمامدارى حضرت محمد «ص»:

از 27 رجب سال چهلم عام الفیل «610 میلادى»؛ که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود.

 

حضرت محمد «ص»  علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

 

– همسران حضرت محمد «ص» :

1. خدیجه بنت خویلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عایشه بنت ابى بکر.

4. امّ شریک بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.

7. امّ سلمه بنت عاتکه.

8. زینب بنت جحش.

9. زینب بنت خزیمه.

10. میمونه بنت حارث.

11. جویریه بنت حارث.

12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

 

زندگینامه حضرت محمد (ص) | زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص)

نخستین زنى که افتخار همسرى حضرت محمد «ص» را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد«ص» پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود.

 

خدیجه کبرى «س» با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم«ص» در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است ودر ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد.

 

حضرت محمد «ص» به احترام خدیجه کبرى «س» تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر«ص» را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و وی را در رسالت و نبوتش یارى می‏داد.

خدیجه کبرى«س» به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم«ص» شرفیاب شد و گفت: اى محمد!

 

درود خدا رابه همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم«ص» به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو درود مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

حضرت خدیجه «س» در ایام همسرى با حضرت محمد «ص» از احترام ویژه رسول‏ خدا«ص» برخوردار بودو پیامبر«ص» نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه «در رمضان سال دهم بعثت» همواره از او به نیکى یاد می‏کرد.

 

از عایشه، سومین حضرت محمد «ص»؛ روایت شده است:

«کانَ رَسُولُ اللّهِ«ص» لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَهَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرهَ؛ فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. «1»

 

حضرت محمد «ص» هیچ‏گاه از خانه بیرون نمی‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که حضرت محمد «ص» از خدیجه «س» یاد کرده و خوبى‏هاى وی را بیان میکرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و به پیامبر«ص» گفتم: آیا او یک پیرزن بیشتر بودو حال آن که خداوند بهتر ازآن «یعنى عایشه» رابه تو داده است؟ پیامبر اکرم«ص» از این گفتار من، خشمگین شد، به طورى که موهاى جلوى سرش از شدت خشم به حرکت درآمد.

 

زندگینامه حضرت محمد «ص»

– فرزندان حضرت محمد «ص»:

الف» پسران آن حضرت محمد «ص»:

1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اکرم«ص» تولد یافت. از این جهت پیامبر«ص» را ابوالقاسم نامیدند.

2. عبدالله. این کودک چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

 

3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد ودر رجب سال دهم هجرى وفات یافت.

عبدالله و قاسم از خدیجه کبرى «س» و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین کودکى از دنیا رفتند.

 

ب» دختران حضرت محمد «ص»:

1. زینب «س». 2. رقیه «س». 3. ام کلثوم «س». 4. فاطمه زهرا «س».

دختران حضرت محمد «ص» همگى از حضرت خدیجه«س» متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا«ص» جز فاطمه زهرا «س» پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى که ازآن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا«س»؛ آخرین دختر وى بود. این بانوى مکرّمه، افتخار بانوان عالم، بلکه همه ی انسان‏ها و مورد تقدیس و تکریم فرشتگان عرشى است. همو است که مادر سبطین و امّ الأئمه المعصومین«ع» است.

 

اگرچه پیامبر اسلام«ص» به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه ی، به خدیجه کبرى «س» ودر میان فرزندانش بیش از همه ی، به فاطمه زهرا «س» علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف میفرمود.

 

زندگینامه حضرت محمد (ص) | زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص)

زندگینامه حضرت محمد «ص»

 

آغاز بعثت حضرت محمد «ص»:

محمد امین « ص » قبل از شب 27 رجب در غار حرا به پرستش خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان می پرداخت ودر عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر با عالم واقع . روح بزرگش برای پذیرش وحی – کم کم – آماده می شد .

 

درآن شب بزرگ جبرئیل فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر محمد « ص » بخواند و وی را به مقام پیامبری مفتخر سازد . سن محمد « ص » دراین هنگام چهل سال بود .

 

در سکوت و تنهایی و توجه خاص به آفریننده یگانه جهان جبرئیل از محمد « ص » خواست این آیات را بخواند : ” اقرأ باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم .

 

الذی  علم بالقلم . علم الانسان ما لم یعلم ” . یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آفرید . او انسان را از خون بسته آفرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگ‌تر است . خدایی که نوشتن با قلم رابه بندگان آموخت . به انسان آموخت انچه راکه نمی دانست .

 

زندگینامه حضرت محمد «ص»

حضرت محمد «ص» – از آنجا که امی و درس ناخوانده بود – گفت : من توانایی  خواندن ندارم . فرشته وی را سخت فشرد و از او خواست که ” لوح ” را بخواند . اما همان جواب را شنید – در دفعه سوم – محمد « ص » احساس کرد می تواند ” لوحی ” راکه در دست جبرئیل است بخواند . این آیات سرآغاز مأموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود .

 

جبرئیل مأموریت خودرا انجام داد و محمد « ص » نیز از کوه حرا پایین آمد و به سوی خانه خدیجه رفت . سرگذشت خودرا برای همسر مهربانش باز گفت . خدیجه دانست که مأموریت بزرگ ” محمد ” آغاز شده است . وی را دلداری و دلگرمی داد و گفت : ” بی شک خدای مهربان بر تو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی و به بینوایان کمک می کنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی ” . سپس محمد « ص » گفت : ” مرابپوشان ” خدیجه وی را پوشاند .

 

حضرت محمد «ص» اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد ” ورقه بن نوفل ” عمو زاده اش که از دانایان عرب بود رفت ؛ و سرگذشت محمد « ص » رابه او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت : انچه برای محمد « ص » پیش آمده است آغاز پیغمبری  است و ” ناموس بزرگ ” رسالت بر او فرود می آید . خدیجه با دلگرمی به خانه برگشت .

 

معراج حضرت محمد «ص»:

پیش از هجرت به مدینه که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگی حضرت محمد «ص» پیش آمد که به ذکر مختصری ازآن می پردازیم : درسال دهم بعثت “معراج ” پیغمبر اکرم «ص » اتفاق افتاد و آن سفری بود که به امر خداوند متعال و بهمراه امین وحی «جبرئیل » و بر مرکب فضا پیمایی به نام “براق ” انجام شد.

 

حضرت محمد «ص» این سفر با شکوه را از خانه ام هانی خواهر امیر المومنین علی «ع » آغاز کرد و با همان مرکب به سوی بیت المقدس یا مسجد اقصی روانه شد، و از بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و خانه ها انبیا «ع » دیدن فرمود.

 

سپس سفر آسمانی خودرا آغاز نمود و از مخلوقات آسمانی و بهشت و دوزخ بازدید به عمل آورد، ودر نتیجه از رموز و اسرار هستی و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان حق تعالی آگاه شد و به “سدره المنتهی ” رفت و آن را سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. سپس از همان راهی  که آمده بود به زادگاه خود “مکه ” بازگشت و از مرکب فضا پیمای خود پیش از طلوع فجر در خانه “ام هانی ” پائین آمد.

 

به عقیده شیعه این سفر جسمانی بوده است نه روحانی چنانکه بعضی  گفته اند. در قرآن کریم در سوره “اسرا” از این سفر با شکوه بدین صورت یاد شده است : “منزه است خدایی که شبانگاه بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد اقصی که اطراف آن را برکت داده است سیر داد، تا آیتهای  خویش رابه او نشان دهد و خدا شنوا و بیناست “. در همین سال ودر شب معراج خداوند دستور داده است که امت پیامبر خاتم «ص » هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و پرستش پروردگار جهان نمایند، که نماز معراج روحانی مومن است .

اصحاب و یاران حضرت محمد «ص» :

پیامبر اسلام«ص» چه در مکّه معظمه و چه در مدینه، داراى اصحاب و یاران باوفایى بود که برخى از آنان پیش ازآن حضرت و برخى دیگر پس از ایشان از دنیا رفتند و تعداد آنان به هزاران نفر مى‏رسد. دراین جا به نام برخى از صحابه مشهور آن حضرت اشاره می‏شود:

1. على بن ابى‏طالب«ع».

2. ابوطالب بن عبد المطلب.

3. حمزه بن عبدالمطلب.

4. جعفربن ابى‏طالب.

5. عباس بن عبدالمطلب.

6. عبداللّه بن عباس.

7. فضل بن عباس.

8. معاذبن جبل.

9. سلمان فارسى.

10. ابوذر غفارى «جندب بن جناده».

11. مقداد بن اسود.

12. بلال حبشى.

13. مصعب بن عمیر.

14. زبیر بن عوام.

15. سعد بن ابى وقاص.

16. ابو دجانه.

17. سهل بن حنیف.

18. سعد بن معاذ.

19. سعد بن عباده.

20. محمد بن مسلمه.

21. زید بن ارقم.

22. ابو ایوب انصارى.

23. جابر بن عبدالله انصارى.

24. حذیفه بن یمان عنسى.

25. خالد بن سعید اموى.

26. خزیمه بن ثابت انصارى.

27. زید بن حارثه.

28. عبدالله بن مسعود.

29. عمار بن یاسر.

30. قیس بن عاصم.

31. مالک بن نویره.

32. ابوبکر بن ابى قحافه.

33. عثمان بن عفان.

34. عبدالله بن رواحه.

35. عمر بن خطّاب.

36. طلحه بن عبیدالله.

37. عثمان بن مظعون.

38. ابو موسى اشعرى.

39. عاصم بن ثابت.

40. عبدالرحمن بن عوف.

41. ابوعبیده جراح.

42. ابو سلمه.

43. ارقم بن ابى ارقم.

44. قدامه بن مظعون.

45. عبدالله بن مظعون.

46. عبیده بن حارث.

47. سعید بن زید.

48. خَبّاب بن اَرَت.

49. بریده اسلمى.

50. عثمان بن حنیف.

51. ابو هیثم تیهان.

52. ابىّ بن کعب.

 

زندگینامه حضرت محمد (ص) | زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص)

تاریخ و سبب رحلت حضرت محمد «ص»

دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، درسال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. مشهور است که پیامبر اسلام«ص» در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

 

محل دفن حضرت محمد «ص»

مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز «عربستان سعودى کنونى» در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

 

رأفت و رحمت پیامبر اکرم «ص»

پیامبر اکرم «ص» به همه ی مردم دلسوز و مهربان بود، و رحمت و عطوفت پیامبر اکرم «ص» اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه سیره آن حضرت سرشار از محبت و دوستی است که میتوان آن را به عنوان یک اصل اساسی معرفی کرد که مشمول همه ی افراد جامعه میشود.

 

قرآن مجید خطاب میکند به همه ی مسلمین و می فرماید:

لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُمْ حَرِیصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤُفٌ ر حیمٌ.

 

رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت و وخیم است، و بر هدایت شما اصرار دارد، و اصرار دارد بر هدایت مؤمنان، و او بسیار با محبت و مهربان است.

 

رحمت و مهربانی پیامبر اکرم «ص» آن قدر زیاد است حتی موقعی که وحشی قاتل حمزه سیدالشهدا عموی پیامبر اکرم «ص» ایمان می آورد و از عمل زشت خود پشیمان می‌شود و توبه میکند، پیامبر اسلام توبه اش را می پذیرد و به او فرمود: خودرا پنهان

 

کن و برو که من تو را نبینم.

در این جا لازم است ماجرا را از زبان خود وحشی بشنوید او می‌گوید: من در زمان جاهلیت بهترین مردم راکه حمزه عموی پیامبر اسلام باشد کشتم، و بعد از مسلمان شدنم بدترین مردم راکه مُسَیلِمه کذاب باشد بقتل رساندم.

 

وقتی مشرکین از کشتن پیامبر اکرم «ص» مأیوس شدند و آتش جنگ خاموش شد، پیامبر اکرم «ص» فرمود: آیا کسی است که ما را از حال حمزه و کشته شدن او خبردار نماید؟

 

شخصی بنام حارث بن صِمه گفت: یا رسول الله من جای حمزه و محل کشته شدن وی را میدانم. همینکه ببالین حمزه آمد و آن حضرت رابه آن حال دید نخواست که آن حضرت خبر وحشت انگیز و پاره شدن بدن حمزه را برای پیامبر اکرم «ص» آورده باشد.

 

پیامبر اکرم «ص» شخصا به جستجوی حمزه آمده، موقعی که جناب حمزه رابا آن وضع دید گریه کرد. هند همسر ابوسفیان بدن حضرت حمزه را مُثْلِهْ کرده است، یعنی گوش ها و بعضی از انگشت ها و سایر بدن وی را بریده بریده کرده و نخی در بین انها نهاد و گردنبندی درست کرده و به گردن خود آویخت، و دو دست و پای حمزه را ازبدن جدا نمودند. سایر زنان قریش

 

به هند جگرخوار پیروی کردند و گوش و اعضای سایر شهداء را بریدند و اعضای قطعه قطعه شده آن ها را دست بَرَنْجَنْ «النگو و یا دستبند» ساختند.

 

هندجگرحمزه سید الشهداء «ع» را بیرون کشید وآن رابه دهان گرفت تا بخورد، خداوند آن را مثل استخوان سفت و سخت قرار داد، هند نتوانست آن را بخورد و از دهان بیرون آورد و به زمین انداخت خداوند فرشته ای را فرستاد و آن رابه محل خود بدن حمزه برگردانید، از این جهت مشهور شد به هند جگرخوار.

 

پیامبر اکرم «ص» چنین فرمود:

قسم به خدا هرگز در جائی نمانده بودم که بیشتر و دشوارتر از این جا مرا به خشم آورده باشد، اگرخداوند به من قدرت آن را بدهد که بر قریش دست یابم، هفتاد نفر از قریش را در عوض حضرت حمزه مثله خواهم کرد و گوش و بینی و اعضای سایر بدن ایشان را قطع می نمایم.

 

دراین موقع بود که جبرئیل امین از طرف خداوند این آیه شریفه را برای رسول اکرم «ص» آورد که:

 

وَاِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ به ولَئِنْ صَبْرُتمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصابِرینَ.

اگر خواستید دشمن را مجازات کنید به همان اندازه ای که بشما ستم شده مجازات کنید، و چنانچه اگر صبر کنید بهتر است برای صبر کنندگان

 

«سوره نحل آیه 126»

رسول خدا «ص» به پیروی از فرمان خداوند فرمود: من صبر میکنم، و انتقام نخواهم گرفت. سپس پیامبر اکرم «ص» بُرد یمانی که بر دوش خود داشت را روی نعش حمزه گذاشت، چون آن لباس را رسول خدا «ص» به سر حمزه میکشید، پاهای او بیرون میماند و وقتی بر پای حمزه میکشید، سرش بیرون میماند، و لذا آن را بر قسمت بالای بدن کشید و قسمت پائین بدن رابا گیاه پوشانید و آنگاه رسول خدا «ص» فرمود:

 

اگر زنهای عبد المطلب اندوهگین نمی شدند جنازه حمزه را دراین بیابان می گذاشتم تا پرندگان و درندگان آن را بخورند تا در روز قیامت از شکم های‌ آن ها محشور شود، زیرا هر چه مصیبت بزرگ تر باشد ثوابش بیشتر خواهد بود.

 

سپس پیامبر خدا «ص» دستور داد تا بدن های‌ شهدای اُحُد را گرد آوری کردند، و حضرت بر انها نماز خواند و انها را دفن کرد، پیامبر اکرم «ص» در نماز برای حمزه هفتاد تکبیر گفت.

 

و بخاطر همین است که خداوند خطاب به پیامبرش «ص» می فرماید:

وَمااَرْسَلْناک اِلارَحْمَه للِعالَمِین.

یعنی .ما ترا جز رحمت برای همه ی مردم نفرستادیم.

 

حضرت حمزه در روز جنگ احد روزه دار بود، پیامبر اکرم «ص» قبل از شهادت حمزه، با او معانقه و روبوسی کرد و بین دو چشم وی را بوسید، و هنگامیکه رسول اکرم «ص» بعداز جنگ اُحُد به مدینه باز گشت، شنید که زن ها برای کشته های‌ خود گریه میکنند، چشمان آن حضرت پر از اشک شد و گریه کرد فرمود:

 

وَ لَکن حَمْزَه لا بَواکی لَهُ الْیوْم.

یعنی. هرکدام از شهدای احد گریه کننده دارند اما امروز حمزه کسی نیست برای او گریه کند وگریه کننده ندارند.

 

وقتی این سخن را از پیامبراکرم «ص» شنیدند به بانوان و زن ها گفتند:

دیگر هیچ کس از شما برای شهدای خود گریه نکنید مگر این که نزد حضرت فاطمه «س» دختر پیامبر بروید و وی را در گریه کردن برای حضرت حمزه «ع» همراهی نمائید.

 

بانوان چنین کردند و برای حضرت حمزه صدا به گریه بلند نمودند، پیامبر اکرم «ص» وقتی صدای گریه زن ها را شنید، به آن ها فرمود:

 

خداوند شما را رحمت کند، به خانه های‌ خود باز گردید، براستی که در حق حمزه سید الشهداء ایثار نمودید.

 

فقط افراد بالای هجده سال +18

جفت گیری اسب های تزئینی

فروش ویژه پلی استیشن 😍😱

کارواش خانگی (اسپری کارواش ۳ سر)

laptop stock لپ تاپ استوک روبیک دیجیتال سعید رمضانی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *