مردی که پسرش را آتش زد و کُشت
متهم گفت: پارسال پسر و عروسم گفتند خانهای برای زندگی کردن میخواهند. بزرگترین اشتباه زندگیام را همان موقع مرتکب شدم. خانه مادرم را به آنها دادم و مادرم را به خانه سالمندان بردم. مادرم هم بهخاطر این ماجرا ۲۴ ساعت هم در خانه سالمندان دوام نیاورد و دق کرد و مرد.
وی افزود: پسرم مقابل در اتاق خوابیده بود. به او گفتم کمی آن طرفتر بخواب تا بتوانم براحتی رفت و آمد کنم. همین حرف را که زدم دوباره شروع به داد و بیداد و فحاشی کرد. گفت دوباره میاندازمت کمپ ترک اعتیاد، دفعه قبلی که مرا به زور برد کمپ ترک اعتیاد، آنجا کتکم زدند و دندان هایم شکست. بعد هم مثل همیشه شروع به فحاشی کرد، از دستش ناراحت شدم.
متهم تصریح کرد: از طبقه پنجم که خانهمان بود به پارکینگ رفتم و از موتورم کمی بنزین کشیدم. وقتی به خانه برگشتم بنزین را روی پسرم ریختم، نمیخواستم او را آتش بزنم، فقط میخواستم بترسانمش.
وی گفت: اصلاً میخواستم خودم را آتش بزنم تا دیگر چنین حرفهایی به من نزند. او بلافاصله پیراهن بنزینیاش را از تنش درآورد و بهسمت من پرتاب کرد که به صورتم خورد بعد هم گردنم را گرفت و من را روی زمین انداخت. فندک را روشن کردم نمیخواستم او را آتش بزنم، اما پاهایش بنزینی شده بود و آتش گرفت