8 بار همخوابی زن شوهردار با مرد غریبه در خانه مجردی
8 بار همخوابی زن شوهردار با مرد غریبه در خانه مجردی
مردی که همسر خود رابه قتل رسانده بود اظهار می کند که همسرش 8 ماه تمام به خانه دوستش می رفته در حالیکه می گفته به سرکار میرود. مرد عراقی که سه سال پیش همسر ایرانی اش را کشته و از سوی دادگاه به خاطر اعتقادش به مهدورالدم بودن قربانی به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم شده بود از زندان نامه ای به قضات دادگاه نوشت و تقاضای اعسار را مطرح کرد .
هفدم دی سال 1392 سوران 45 ساله که عراقی است به بهانه هدیه دادن به همسر 32 ساله ایرانی اش به نام اکرم چشم های او را بست و او رابا طناب خفه کرد و جنازه او را به حاشیه نهر فیروز بهرام برد و دفن کرد. این مرد که از صحنه های جنایت فیلم گرفته بود با کشف گوشی موبایلش و به دست آمدن فیلمهای جنایت، لب به اعتراف گشود.
مرد عراقی در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و گفت: زنم را کشتم چون به رابطه او با دوست صمیمی ام فرمان پی برده بودم. من باید فرمان را هم می کشتم.وی در تشریح جزییات آشنایی با همسرش گفت: سال 70 برای کار به ایران آمدم و بعنوان نظافتچی در خانههای مردم کار می کردم.
درآمد بدی نداشتم تا اینکه دوستم فرمان اکرم رابه من معرفی کرد. او میگفت اکرم دختر خوبی است.من هم پیشنهاد فرمان را پذیرفتم ولی چون شناسنامه نداشتم نتوانستم ازدواجم رابا اکرم ثبت کنم، فقط او را عقد دائم در آوردم.اما دو روزبعد از ازدواجمان فهمیدم که فرمان پنج سال با اکرم دوست بوده است. میخواستم او را طلاق بدهم اما چون التماس کرد دلم برایش سوخت.
وی ادامه داد: یک سال و نیم با اکرم زندگی کردم و ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه دوباره متوجه رابطه پنهانی فرمان و زنم شدم. من به کلانتری رفتم و از آنها شکایت کردم. فرمان به یک ماه زندان و 99 ضربه شلاق محکوم شد اما بازهم دست از سر همسرم برنداشت. چون همسرم پرستار یک پیرزن بود ، سه روز در هفته رابه خانه نمی آمد. آخرینبار وقتی با پیرزنی که اکرم در خانه اش کار می کرد تماس گرفتم و شنیدم هشت ماه است که همسرم
به خانه او نرفته است، تصمیم به قتل زنم گرفتم. به اکرم گفتم برای تولدش یک هدیه خریده ام و باید اجازه دهد چشم و دستهایش را ببندم تا هدیه رابه او بدهم. او هم قبول کرد. وقتی چشمان اکرم را بستم طناب را دور گردنش انداختم و او را خفه کردم. بعد جنازه را داخل کارتن گذاشتم
و با وانت به حوالی نهر فیروز بهرام بردم و دفن کردم.من از صحنه های قتل فیلم گرفتم تا بعد ها آنرا تماشا کنم و شاید به خاطر خیانتی که اکرم و دوستم به من کرده بودند آرام شوم.در پایانان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به اعتقاد متهم به مهدورالدم بودن قربانی، او را از حکم قصاص معاف و به 10 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کرد. حکم صادره در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد اما سوران از زندان تقاضای اعسار را مطرح کرد.
این مرد دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی امین مقدم زهرا و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد و گفت: توان پرداخت دیه رابه صورت یکجا ندارم. حالا 30 ماه است که در زندانم و از هیات قضایی تقاضا دارم با تقاضای اعسارم موافقت کنند تا دیه همسرم رابه صورت ماهانه 3میلیون تومان به خانواده او بپردازم. در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
فریده در اتاق خواب خانه مجردی اش سرنوشت کثیفی داشت
راز شوم فریده در اتاق خوابش فاش شد.مرد جوان که به خواهرش شک و بدبینی شدیدی داشت او رابه طرز فجیعی به قتل رساند.زن جوان که فریده نام داشت در یکی از مناطق حاشیه ای نزدیک شهر به تنهایی زندگی می کرد. او 20 ساله بودو با کسی خصومت و دشمنی نداشت. اما روز هفدهم تیرماه امسال فردی ناشناس در تماس با پلیس 110، از مرگ فجیع زن 20 ساله خبر داد و گفت: این زن تنها داخل منزل مسکونی اش به قتل رسیده است.
در پی این تماس تلفنی ، ماموران پلیس بلافاصله وارد عمل شد. پلیس داخل منزل مسکونی با پیکر زن 20 ساله روی تخت خواب روبهرو شد. زن جوان به وسیله یک شال قرمزخفه شده بود.کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی موضوع رابه قاضی ویژه قتل اعلام کردند. با دستورات مقام قضایی ، پیکر فریده به دکتری قانونی انتقال یافت و برابر اعلام نظر اولیه ، هشت ساعت از زمان مرگ این زن می گذشت.
آنچه برای کارآگاهان پلیس آگاهی فرضیه یک قتل از پیش طراحی شده را قوت می بخشید اینکه فرد تماس گیرنده با این زن آشنا بوده و پس از ارتکاب قتل پیش گیری از فساد نعشی پیکر و شاید عذاب وجدان بوده است.تحقیقات پلیسی برای کشف راز این جنایت با هدایت بازپرس ویژه قتل ادامه داشت و کارآگاهان به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد برادر مقتول با او اختلاف هایی داشته است.
ماموران انتظامی برادر این زن را پس از تکمیل تحقیقات پرونده در یکی از شهر های شمالی استان خراسان رضوی دستگیر کردند.مرد جوان که دچار تالم شدید روحی شده بود در تحقیقات پلیسی لب به اعتراف گشود و گفت: بعلت شک و بدبینی که نسبت به خواهرم داشتم تصمیم نادرستی گرفتم و به این شهر آمدم و او رابه قتل رساندم.
در پی اظهارات اولیه متهم ، اقدامات قانونی لازم برای سیر مراحل تخصصی کشف علت و انگیزه دقیق متهم از ارتکاب به قتل ادامه دارد.پلیس گوشی تلفن همراه مقتول را نیز از منزل متهم به قتل کشف کرد.
انرژیدرمانگر به بهانهی جنگیری دختر نوجوان رابه اتاق تاریک برد
دختری که تصور میکرد جنزده شده است بعد از مراجعه به انرژیدرمانگر مورد تجاوز او واقع شد. یک انرژیدرمانگر هندی در شهر لستر انگلیس به بهانه جنگیری در حالیکه خانواده دختر نوجوان در طبقه پایین بودند به او تجاوز Rape کرد.کومار الدین هندی تبار 68 ساله که اکنون دستگیر شده است دختر 19 ساله رابا بهانه اینکه روح شیطانی را از وجود او دور میکند
اغفال کرد. این نوجوان که هویتش نامشخص است به خانوادهاش گفته بود احساس می کند توسط اجنه تسخیر شده است ودر پی این خانوادهی خرافهپرست کومار الدین رابه خانهشان دعوت کردند.او به اتاق تاریک دختر در طبقه بالا راهنمایی شد ودر حالیکه خانواده در طبقه پایین منتظر بودند کارش را شروع کرد.
کومار بدن دختر رابه روغنی که به گفته خودش مقدس بود آغشت و سپس به او تجاوز کرد. دختر نوجوان گفته است که در آن هنگام بسیار ترسیده بودو فکر می کرد این هم جزوی از عملیات خارج کردن جن است. کومار دو روزبعد با اعتراف دختر دستگیر شد. او اکنون در دادگاه لستر در حال محاکمه است ولی علیرغم وجود شواهد قطعی این اتهامات را تکذیب میکند.
جزییات تجاوز جنسی به دختر نوجوان در زندان
وکلای دو دختر نوجوان که به اتهام قتل دوست مشترک شان در زندان بسر میبرند، برای رهایی آنها از زندان تقاضای تجدیدنظر کردند.انها میگویند به یکی از این دو دختر در زندان تجاوز شده است.دو دختر نوجوان که با 19 ضربه چاقو دوست خود رابه کام مرگ فرستادند برای آزادی شان بعد از دو سال زندان تقاضای تجدید نظر دادند.
مورگان گیسر 14ساله و انیسا ویرر 13 ساله به اتهام قتل دوست 12 ساله شان از ماه می سال 2014 در زندان بسر میبرند، در حال مبارزه برای رهایی از بند قبل از برگزاری دادگاه بزرگسالان هستند. وکلای آنها سعی دارند این دو دختر نوجوان را تحت بازرسی دادگاه از بند آزاد کنند، چراکه آنها معتقدند از نظر روانی نگران موکلان شان هستند.
آنها بر این باورند که خارج از زندان بهتر میتوان از نظر روحی و روانی از آنها مراقبت کرد. مورگان و انیسا نیز معتقدند که با آزادی شان برای سایرین خطری ندارند و به اسانی میتوانند به آغوش خانواده بازگردند. وکیل یکی از دختران به دادگاه گفته است موکل اش سال گذشته در زندان مورد تجاوز قرار گرفته
و این موضوع نگران کننده است. این دو دختر که در زمان وقوع جرم تقریباً 12 سال سن داشتند دوست خودرا بعد از یک مراسم تولد به جنگلی در نزدکی خانه میلواکی – قربانی – در ویسکانسین، امریکا برده اند و بطور وحشیانه به قتل رسانده اند. مورگان یکی از متهمان بعد از تشخیص بیماری اسکیزوفرنی در واحد روانی تحت معالجه قرار گرفته است. دادگاه در خصوص پرونده این دو دختر تصمیمی نگرفته ودر حال بررسی و تحقیق است.
وقتی سرزده به خانه رفتم دخترم را در وضعیت بد درکنار مرد غریبه دیدم
زن 42 ساله ای که قصد داشت از طبقه دوم ساختان خود رابه پایین پرت کند با تلاش ماموران و مددکاران کلانتری از مرگ نجات یابد.چهره رنگ پریده اش حکایت از شدت بیماری افسردگی اش داشت. هنوز لرزش دستانش متوقف نشده بودو حیران به اطرافش می نگریست. اگر فقط چند دقیقه نیروهای کلانتری دیر به محل رسیده بودند یا کارشناس مددکاری و مشاوره کلانتری نمی توانست او رابه آرامش دعوت کند، آن زن 42ساله خودرا از تراس طبقه دوم منزلش پایین انداخته بودو …
او که گویی روزگار تلخی را در زندگی اش تجربه کرده است، پس ازآن که با صحبت های کارشناس اجتماعی کلانتر به شرایط متعادلی رسید، گریه کنان به بیان وضعیت آشفته زندگی اش پرداخت و درباره چگونگی ماجرای اقدام به خودکشی خود گفت: 21ساله بودم که با مردی چشم چران و بی مسئولیت ازدواج کردم.
در زمان خواستگاری هیچ شناختی از «فخرالدین» نداشتم. من و خواهرانم فقط به اصرار پدرمان ازدواج میکردیم، چراکه پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود و به هر طریقی سعی می کرد یکی از دخترانش رابه خانه بخت بفرستد. تعداد زیاد خواهرانم موجب شده بود تا پدرم به هر خواستگاری که زنگ منزلمان رابه صدا در می آورد، پاسخ مثبت بدهد.
من هم اینگونه زندگی ام رابا «فخرالدین» آغاز کردم، اما او مرد زندگی نبود و نمی توانست هزینه های من و 2فرزندم را تأمین کند. «فخرالدین» فقط به دنبال هوسرانی بودو بدین ترتیب مرا اذیت روحی می داد. با آن که بارها توسط مأموران انتظامی دستگیر شده بود، اما دست از روابط پنهانی و کثیف خود بر نداشت.
تا اینکه 8سال قبل او بدون اینکه مرا طلاق بدهد، با یکی از همین زنان خیابانی به مکان نامعلومی رفت. ازآن روز به بعد مخارج پسر و دخترم به گردن من افتاد. وادار بودم با کار زیاد مشکلات زندگی رابه تنهایی حل کنم.حضور نداشتن من در خانه برای تأمین مایحتاج زندگی، موجب شد تا پسرم همانند پدرش فردی بی مسئولیت بار بیاید.
او درس و مدرسه را رها کرد و به رفیق بازی روی آورد. من دراین سن و سال کار می کردم و پسرم به دنبال خوشگذرانی بود. دخترم نیز وضعیت بهتری از او نداشت. دیگر نه تنها کمرم زیر بار سختیهای روزگار خم شده بود، بلکه از دیدن وضعیت فرزندانم دچار عذاب روحی شدیدی شده بودم، چراکه دخترم نیز مدام در پی کارهای ناشایست بودو من توان بازگرداندن آنها رابه راه درست نداشتم. نصیحت های من نیز برای انتخاب راه درست زندگی هیچ تأثیری در انها نداشت.
روزها بهمین ترتیب سپری می شد تا اینکه امروز وقتی از سر کار به خانه بازگشتم، احساس کردم فرد غریبه ای در منزل حضور دارد، به آرامی وارد منزل شدم، اما دوست داشتم زمین دهان باز کند و مرا ببلعد، ازآن چه میدیدم، شرم داشتم. دخترم با وضعیت زننده ای کنار جوان غریبهای ایستاده بود. آن لحظه فقط به آبرویم فکر می کردم، بهمین خاطر هم کنار رفتم تا آن پسر غریبه از منزل خارج شود.
انگار دنیا برایم تمام شده بودو اتاق دور سرم میچرخید. دیگر تحمل اینروزها را نداشتم. آنقدر فشار روحی بر من وارد شد تا اینکه با یک تصمیم اشتباه قصد خودکشی کردم، اما با تماس به موقع همسایگان و حضور نیروهای انتظامی و امدادی، از مرگ نجات یافتم و …